نویسنده

  • 0 کاربر نظر خود را گفته اند
  • 0 نفر پسندیدن

نحوه راه‌اندازی استارتاپ

کسب و کارت رو قدم به قدم ایجاد کن

بیشتر شرکت‌هایی که توسط فوربز (Forbes یک شرکت بین‌المللی رسانه‌ای جهانیه که بر تجارت، سرمایه‌گذاری، فناوری، کارآفرینی، رهبری و سبک زندگی تمرکز داره) امروزه به عنوان غول‌های فناوری معرفی میشن، قبلاْ استارتاپ‌هایی کوچیکی بودن. به عنوان مثال فیسبوک از یک مدرسه خصوصی با بودجه‌ی صفر شروع شد یا گوگل که پروژه‌ی تحقیقاتی دو دانشجو استنفورد بود. اگه از اول سرمایه‌ی هنگفتی نداری، ناراحت نشو. تو تنها نیستی! تقریباً ۷۰٪ کارآفرینان ایالات متحده، استارتاپشون رو از خوابگاه‌های دانشگاه و زیرزمین‌ها، حتی بدون اجاره کردن دفتر، راه‌اندازی می‌کنن. این مقاله بهت یاد میده که واقعاً برای شروع به چه چیزهایی نیاز داری، چطوری می‌تونی توسعه استارتاپت رو برنامه‌ریزی کنی و از اشتباهات مهمی ‌که ۶۰٪ صاحبان استارتاپها در ۱ تا ۴ سال اول کسب‌وکارشون انجام دادن و شکست خوردن، دوری کنی.
 

چرا هیچ‌کس قبلاً چنین کاری نکرده؟

اولین سوالایی که قبل از شروع هر فعالیت استارت‌آپی باید از خودت بپرسی اینه که: "آیا تا حالا کسی همون ایده رو اجرا کرده؟" اگه پاسخ منفی بود بپرس "چرا تا حالا اجرا نکرده؟" پاسخ درست باعث میشه پولی از دست ندی.

 چرا این سوالات با اهمیته؟ میلیون‌ها انسان خلاق وجود دارن که در حال حاضر رویای راه‌اندازی یک استارت‌آپ رو دارن. بعضی از اونا ممکنه همون ایده‌ای رو که ذهن تو رو درگیر کرده، از قبل شروع کرده باشن. اگه موفق شن، اونارو در گوگل پیدا می‌کنی. اگه شکست بخورن، ایده خواستاری نداشته. توجه داشته باش، این دومین دلیل عمده‌ی شسکست استارتاپ‌ها محسوب میشه. سال گذشته این اتفاق برای ۴۲٪ از شرکت‌های استارت‌آپی اتفاق افتاده.

۳ مرحله برای سنجش پتانسیل ایده

  1. نیاز موجود رو بررسی کن. آیا نیازها واقعین؟

برای تحقیقات بازار، نیازی به استخدام متخصصان بازاریابی نداری. بیشتر پاسخ‌ها رو حتی افراد غیرحرفه‌ای هم می‌تونن پیدا کنن.

قبل از ایجاد یک شرکت استارتاپی، لیست مشکلاتی که استارتاپت برطرف می‌کنه رو در نظر بگیر و اینکه آیا ایده‌ات ارزش پیگیری داره یا نه. سپس سعی کن تخمین بزنی که چند نفر با این مشکلات روبرو میشن و اونا رو با جزئیات توصیف کن (سن، جنسیت، محل زندگی و سطح درآمد). حالا گروه‌های مخاطب هدفت مشخص میشن.

برای مرحله بعدی آماده شو! تصور کن که نماینده‌ی هر کدوم از این گروه‌هایی. تخمین بزن که مشکلاتی که گفته شد، چقدر برات جدین. از یک مقیاس ۱۰ واحدی استفاده کن که عدد ۱۰ نشونگر اینه که "مشکلی که وجود داره، کیفیت زندگیم رو کاهش میده، من برای رفع اون هر هزینه‌ای رو حاضرم پرداخت کنم" و عدد 1 مربوط به "مشکلیه که خودم به راحتی حلش می‌کنم."

اگه ایده‌ات نمره بالایی گرفت، به مرحله‌ی بعد برو.
 

  1. فناوری‌ها رو بررسی کن.

چطوری ایده‌های تجاری به دست بیارم؟

با این حال در محیط استارتاپ فناوری انبوه، باید روی پیشرفت تکنولوژی هم حساب کنی.

شاید متوجه شی که ایده‌ات منحصر به فردِ و به افراد کمک می‌کنه. اما ممکنه قبل از این افراد به خاطر هزینه‌های بالا، چنین استارتاپی رو راه‌اندازی نکرده باشن.

اول تجزیه و تحلیل کن که چه فناوری‌هایی برای اجرای ایده‌ات لازمه. اگه اونا هنوز به وجود نیومدن، اول باید هزینه‌های توسعه کارت رو تخمین بزنی.

برای مثال اوبر (Uber ارائه‌دهنده تاکسی اینترنتی بین‌المللی) در سال ۲۰۰۹ در آمریکا به عنوان سرویس تاکسی اینترنتی برتر معرفی ‌شد. اگه از سال ۲۰۰۹ فناوری ردیابی موقعیت مکانی، اینترنت همراه، گوشی‌های هوشمند و بانک‌داری آنلاین و... بهتر نمیشدن، اوبر هرگز به یک ارائه‌دهنده جهانی تاکسی اینترنتی تبدیل نمی‌شد و فقط محدود به ایالات متحده بود.

شرکت‌هایی مثل گوگل می‌تونن هزینه‌های چشمگیری رو در تحقیقات فناوری صرف کنن و از پیشرفت فناوری جهانی بهره‌مند بشن. موتور جستجوی هوش‌مصنوعی گوگل و Google Glass، نمونه‌های خوبی برای این مدل سرمایه گذارین. اما زمانی که صحبت از استارت‌آپ‌ها میشه، همیشه بهترِ که از فناوری‌های موجود استفاده کنی.

جدیدترین اونا رو بررسی کن تا بفهمی آیا ایده‌ی منحصر به فردت می‌تونه متکی به فناوری‌های موجود باشه. اگه جواب "بله" بود، فعالیتت رو ادامه بده.
 

  1. بازار رو تجزیه و تحلیل کن

چطوری ایده‌ای ایجاد کنیم که شکست نخوره؟ تحقیق نکردن در بازار، رایج‌ترین اشتباهیه که شرکت‌های استارت‌آپی مرتکب میشن. حدود ۴۲٪ از شرکت‌های ایجاد شده متکی به فناوری جدید، شکست خوردن چون فقط چند نفر واقعاً به راه‌حل‌هاشون نیاز داشتن و آماده‌ی پرداخت هزینه بودن.

در دنیای تجارت همه چیز قابل اندازه‌گیری با پوله. قبل از شروع توسعه استارت‌آپت، مطمئن شو که پیشنهادت برای چند نفر جذابه و چه مقدار می‌تونی از این طریق درآمد کسب کنی.

برای تخمین حجم بازار، موردهای موفقی که تو زمینه‌های مشابه تجاریتن بررسی کن، روند تقاضا رو مطالعه کن و از نرخ رشد بازار مطلع شو. توجه داشته باش که همیشه رقبایی وجود دارن که باید اونا رو شکست بدی. به وسیله بررسی آمارهای جهانی، سعی کن بفهمی بازار نیچ (niche) تو چقدر رقابتیه.

چطوری یک استارتاپ ایجاد کنیم؟ (برنامه تجاری)

برنامه‌ی کسب‌وکار استار‌تاپت چیه؟ این سند نشون‌دهنده‌ی فلسفه پروژه، نتیجه‌ی تحقیقات بازار، اهداف قبلی و نقاط عطف پروژه، جدول زمانی توسعه ‌و بودجه‌ی دقیق برای استارتاپه. همچنین مدل درآمدزایی برنامه، ساختار تیم پروژه و برنامه تبلیغاتی برنامه رو هم توصیف می‌کنه.

برنامه تجاری، تنها راه برای راه‌اندازی استارتاپه چون می‌تونیم از اون برای ارائه ایده‌هامون به سرمایه‌گذاران بالقوه و جذبشون استفاده کنیم.

می‌تونی در مقاله برنامه تجاری، دستورالعمل‌های گام‌به‌گام درباره نوشتنش رو مطالعه کنی.

مراحل اصلی برنامه تجاری استارتاپ

 

  • خلاصه اجرایی: چطوری می‌تونیم با نوآوری‌های فناوری، تجارت کنیم؟ با مأموریتت شروع کن و بعد اهداف اصلی کسب‌وکارت رو لیست کن. از این بخش برای توصیف ایده‌ات و روشی که تأثیرات اجتماعی استارتاپت رو می‌بینی، استفاده کن. خلاصه‌ای از گروه هدف و همچنین بعضی از مشاهداتی که از تحقیقات بازار و مشتری انجام شده رو وارد کن. چون این بخش هنوز بخش مقدماتی محسوب میشه. بعد اطلاعات مختصری در مورد منابع موجود، استراتژی بازار و سود به اون اضافه کن.
     
  • توصیف شرکت و ساختار قانونی: در مورد تیم متخصص، ساختار اون تیم و روشی که قرار طبق اون روی پروژه کار کنن، اطلاعاتی رو ارائه بده. جزئیات مربوط به منابع موجودت رو وارد کن و منابع اضافی که ممکنه برای راه‌اندازی کسب‌وکار لازم داشته باشی رو پید کن. نقاط قوت تیمت رو بنویس و دلایلی رو برای تأیید این جمله که "شرکتت بهترین ایده برای اجرای موفقیت‌آمیز این ‌کار" پیدا کن.
     
  • بخش تحقیقات بازار: برای اینکه یک سرمایه‌گذار متقاعد کنی که ایده‌ات ارزش توجه رو داره، از حقایق در مورد وضعیت فعلی بازار استفاده کن. درک صریح صنعتت رو به طور خلاصه نشون بده. نام رقبا رو بنویس و اونا رو تجزیه و تحلیل کن. روند بازار رو مطالعه کن و شانست رو برای به دست آوردن جایگاهت بسنج. توضیحات گروه هدف رو هم اضافه کن.
     
  • توصیفات محصول: نحوه عملکرد محصولت و دلیل ارزشش برای مخاطبان هدف رو توصیف کن. اگه محصول یا خدماتت نیاز به ثبت اختراع داره، این واقعیت رو در این بخش منعکس کن. چرخه‌ی عمر محصولت و روشی که می‌خوای در آینده به مشتریان ارائه کنی رو شرح بده.
     
  • طرح تبلیغاتی و بازاریابی: به طور کلی از استراتژی بازاریابیت، دیدگاهی ارائه بده. درباره‌ی روشی که می‌خوای کاربران رو به خودت جلب کنی و حفظشون کنی و یا اونا رو تشویق کنی تا ویژگی‌های اضافی محصول رو بخرن. برنامه‌ها و پیش بینی‌های مرتبط به روابط عمومی ‌رو به اون اضافه کن. برای چند استراتژی فروشی که مد نظرته، لیستی تهیه کن.
     
  • بخش بودجه: برنامه‌ریزی شغلی برای استارت‌آپ‌ها باید دقیق باشه. الزامات بودجه و این که در ۶ ماه، یک سال و چند سال آینده چقدر پول لازم داری رو مشخص کن. توضیح بده که چرا به این میزان سرمایه نیاز داری و چطوری می‌خوای اونو صرف کنی تا اولین درآمدت رو بدست بیاری. برنامه‌های مالی استراتژیکت رو برای ۵ سال یا بیشتر ارائه بده. در آخر به وسیله پیش‌بینی‌های مالی، ترازنامه، پیش‌بینی فروش و تجزیه و تحلیلت برای متقاعد کردن سرمایه‌گذار پشتیبانی کنی.

برای استارتاپت شریک پیدا کن

 بیشتر استارت‌آپ‌های موفق نه توسط یک نفر، بلکه توسط یک تیم، توسعه داده شدن و تقریباً هر استارت‌آپ شناخته‌شده‌ای حداقل دو بنیانگذار داره. تو نمی‌تونی تو هر زمینه‌ی عملیاتی استارتاپت متخصص باشی. استارتاپ‌هایی که با دو یا چند متخصص تاسیس شدن در مقایسه با بقیه، از ثبات بیشتری برخوردارن. علاوه بر این، روش‌های مختلفی برای تشکیل تیم وجود داره. به عنوان مثال ممکنه با یک سرمایه گذار، یا یک متخصص بازاریابی باتجربه، یا یک مدیر اجرایی و یا یک متخصص نیچ شروع کنی.

در اینجا با بعضی از نکاتی که در مورد نحوه‌ی انتخاب فرد مناسب وجود داره آشنا میشی و می‌تونی متوجه شی که کاندیدای مناسبی رو انتخاب کردی یا نه.

شخصیت

مهارت نرم (Soft skills) در هنگام مدیریت یک پروژه، مهمترین عامل محسوب میشه. بنیانگذاران معمولاً افرادین که سبک ارتباط شرکت از اونا شروع میشه. اطمینان حاصل کن که کار با شریکی که انتخاب کردی، راحته. بهترین راه برای این کار، اینه که ارزش‌ها و اهداف زندگی خودت و اون رو باهم مقایسه کنی.

مهارت‌

چطوری ایده‌های تجاری کسب کنیم؟ داشتن شریکی مناسب، می‌تونه برات سود زیادی داشته باشه. ممکنه دانش، تجربه و تخصص لازم رو برای بازار هدف نیچت فراهم کنه. این شخص همچنین می‌تونه در مدیریت و بازاریابی باعث صرفه‌جویی شه. به این نکته فکر کن که برای راه اندازی یک استارتاپ، به چه مهارت یا دانش تجاری نیاز داری و کسی که این مهارت‌ها رو داره، پیدا کن.

نگرش کار

اگه شریک کاریت نتونه خودش رو کنترل کنه یا انگیزه‌ای برای شرکت فعال در روند کاری نداشته باشه، دانش و مهارت‌های ارتباطیش چندان کارآیی نداره. از او چند سوال در مورد تجربه کار و همچنین دستآوردهای قبلیش بپرس و با دقت در مورد دلایلی که منجر به ترک شغل قبلی شده، اطلاعاتی کسب کن.

روابط

اگه سابقه رابطه مثبت و طولانی با شریک آینده‌ات داشته باشی، عالیه. اما اگه ازین امتیاز برخوردار نیستی، ناراحت نباش. سعی کن شریکت رو بیشتر بشناسی، با دوستان یا خانواده‌اش صحبت کن و تصمیم بگیر که آیا فرصتی برای ایجاد یک همکاری قوی با فرد داری یا نه.

شریک تجاری

این نکته رو مد نظر داشته باش که شریکت همون شخصیه که حق تغییر پروژه رو مثل خودت داره.

یک توصیه خوب اینه که یک قرارداد مشارکت ایجاد کنی که در اون بتونی حقوق مالی بنیانگذاران رو قرار بدی و راه حل بحران‌های احتمالی مثل تقسیم شرکت به ابتکار مالک یا امکان منحل شدن رو در نظر بگیری.

برای استارتاپت سرمایه‌ اولیه پیدا کن

برای توسعه، شروع و راه‌اندازی یک استارت‌آپ، به پول نیاز داری. پول راهیه برای به دست آوردن منابع اضافی مثل تخصص حرفه‌ای یا سخت افزار و نرم افزار، دستیابی به کاربران بالقوه با تبلیغات و اجاره‌ی دفتر برای تسریع و کنترل فرآیندهای استارتاپه.

طبق آخرین آمار، ۲۹٪ از استارت‌آپ‌های فناوری به دلیل تموم شدن نقدینگی، شکست می‌خورن. بودجه استارتاپت رو با دقت برنامه‌ریزی کن تا مثل اونا نشی. یک توصیه عالی برای تو، ایجاد برنامه و پیش‌بینی دقیق مالیه که دوره‌های مختلف از جمله ۵ و حتی ۱۰ سال آینده رو پوشش بده. اول اینکه این ‌کار ثابت خواهد کرد که برای سرمایه گذاران نسبت به پروژه‌ات نگرش جدی داری و دوم اینکه بهت کمک می‌کنه تا بتونی از وقوع نتایج غیرمنتظره جلوگیری کنی.

بنابراین بهترین راه برای جذب سرمایه چیه؟

  • بودجه شخصی

طبیعتاً افرادی که تصمیم به راه‌اندازی یک استارتاپ می‌گیرن، در هر سطحی خودشون رو آماده می‌کنن. اونا دانش لازم کسب میکنن، به دنبال تیمی عالی می‌گردن و برای ریسک کردن پول جمع‌ می‌کنن. به عنوان آخرین نکته در نظر داشته باش ممکنه در مورد راه‌اندازی وب سایت مشکلی ایجاد شه، پس آمادگی این چنین اتفاقاتی رو داشته باش. جمع آوری پول برای شروع کار، استارت‌آپ رو به تعویق می‌اندازه و می‌تونه شرکت استارت‌آپی رو از بین ببره. با این حال داشتن نقدینگی شخصی باعث ایجاد استقلال کاری برای تو میشه.

  • وام بانکی

این روش سریعترین و آسون‌ترین راه برای تأمین سرمایه لازمه. معایب این استراتژی اول اینه که باید پول بیشتری پس بدی. دوم باید برنامه تجاری مشخص و واضحی برای مدیران بانک ارائه بدی.

  • خانواده و دوستان

پول قرض گرفتن یا گرفتن کمک مالی

ما همیشه به نزدیکترین افرادمون اعتماد می‌کنیم و طبیعیه که اکثر اونا آماده‌ی کمک به ما هستن. بزرگترین مزیت تهیه بودجه از اقوام و دوستان، شرایط بهتر بازپرداخت پوله و این علت همچنین فرصتی برای خراب شدن روابط با عزیزان هم هست! این احتمال هم وجود داره که اعضای خانواده‌ و دوستات پول کافی برای حمایت از استارت‌آپت رو نداشته باشن.

  • وام دهندگان آنلاین

وام‌دهنده آنلاین، ترکیبی از سرمایه‌گذار بانکی و خصوصیه. شخصی که بهت پول میده، شخصاً تو رو نمی‌شناسه و بانکه که تو و سرمایه‌گذار اینترنتی رو به همدیگه مرتبط می‌کنه. وام‌دهندگان آنلاین نوعی وام بانکی رو با استفاده از سرمایه خودشون بهت ارائه میدن اما بانک‌های اونا هستن که از روند سرمایه‌گذاری پشتیبانی می‌کنن، از قراردادها و سایر اسناد نیز مراقبت می‌کنن و در صورت عدم رعایت ضوابط، از وام‌گیرنده با توجه به شرایط قرارداد، خسارت دریافت می‌کنه.

  • سرمایه‌گذاران فرشته

سرمایه‌گذاران فرشته، مطلوب‌ترین شکل تأمین مالی برای استارت‌آپ‌ها هستن. مسأله اینه که پیدا کردن چنین سرمایه‌گذاری خیلی سخته. سرمایه گذار فرشته، فرشته‌ی نگهبان در دنیای تجارته. هزینه‌های شروع استارت‌آپ و پشتیبانی مداوم رو به عهده می‌گیره، بر پروژه نظارت می‌کنه و تو رو از اشتباهات دور می‌کنه. به طور معمول یک سرمایه‌گذار از این نوع، علاقه زیادی به موضوع استارتاپ داره و با اعضای تیم یکدل و هماهنگه.

بعضی دیگه از روش‌های تامین بودجه که محبوبیت کمتری دارن، سرمایه‌های خطرپذیر و سرمایه‌گذاری جمعی می‌باشن. با این حال امروزه منبع بزرگی برای سرمایه‌گذاری در وب‌سایت‌ها محسوب میشن چون سرمایه‌های خطرپذیر و پلتفرم‌های سرمایه‌گذاری جمعی معمولاً در پروژه‌های نوآورانه منطقه‌ای تخصص دارن.
 

منابع مالی استارتاپ

یک منتور (مربی) پیدا کن

 

صرف نظر از زمینه‌کاریت، استفاده از منتورینگ، روش خوبیه برای اینکه صلاحیت‌های کاری رو بهبود ببخشی و برای افزایش روند کسب‌وکار تلاش کنی. به طور کلی مربی تجاری مثل مربیگری ورزشیه. توجه به جزئیات و همچنین توانایی توضیح مسائل پیچیده با مثال‌های ساده، مهارت‌هایی هستن که هر متخصص رو به منتور تبدیل می‌کنه. یک منتور باید ارتباطات و ذهنی باز داشته باشه اما به این نکته توجه زیادی داشته باش که باید به زبان تو صحبت کنه. از نظر راهنمایی برای شروع کار وظایف یک منتور شامله:

 

  • بر برنامه‌ریزی استارت‌آپ نظارت و مدیریت مداوم داشته باشه.
  • برای بودجه راه‌اندازی اولیه، استخدام تیم، ارتباطات و سازماندهی عمومی کار مشاوره بده.
  • کمک به ارتباطات تجاری.
  • دانشت رو در زمینه‌ی فناوری استارتآپ و خلأهای مهارتی تکمیل کنه.

این نکته خیلی مهمه که متوجه شیم منتور تجاری نه شریکه و نه معلم. بعضی از رهبران کسب‌وکار در زمینه استارتاپای فناوری، معتقدن که منتورها نباید متخصصان برتر حوزه‌ای که کار می‌کنی، باشن(با اینکه یک مزیته)، اما تمایل مشخصی برای مشاهده و مدیریت کیفیت دارن.

توصیه‌های منتور رو به عنوان دستور مستقیم در نظر نگیر. مأموریتش اینه که دیدگاهی جایگزین برای کارت فراهم کنه و همچنین خلأهای موجود در مهارت‌هات رو پر کنه.
 

کی می‌تونه منتور استارتاپت باشه؟

در واقع هرکسی می‌تونه! بعضی وقتها حتی بدون اینکه بدونی، منتورهایی داری. دوستات، اقوام، همسایه‌ها و حتی فروشنده‌ای که هر روز ازش خرید می‌کنیم و ... ، که معمولاً در زندگی ما رو راهنمایی می‌کنن: اونا فعالیت‌هامون رو می‌بینن، به داستان‌های روزانه‌مون گوش میدن و بهمون توصیه می‌کنن. سوال اینه که چه کسی بهترین منتور استارت‌آپ برای توست. در اینجا نکاتی درباره نحوه شناسایی این فرد برات گفتیم:

 

  • یک مربی نباید تو رو محدود کنه! به دنبال شخصی که تجربه، مهارت‌ها و دانش متفاوتی داره، بگرد.
  • به حوزه‌ی کاری منتور توجه داشته باش. اگه منتور با متخصصان، افراد قدرتمند یا رهبران منطقه‌ات ارتباط برقرار کنه، در آینده مزایای اضافی برات خواهد داشت.
  • باید همدیگر رو درک کنین. بدون اینکه به همدیگه مشاوره سمی ‌یا غیرسازنده بدین! در عین حال از تنوع هم استقبال کنین چون منبع مفیدی براتونه.
  • چارچوبی برای کارت ایجاد کن. تصمیم بگیر که آیا منتور حقوق بگیره یا درصدی از سود رو دریافت ‌کنه. این نکات رو برای برنامه‌های تجاریت، برای اسناد استارت‌آپ در نظر بگیر.
  • فردی رو پیدا کن که بتونه جلسات منتورینگ رو به طور منظم انجام بده.

روش یافتن منتور قانون مشخصی نداره. تصمیم بگیر که به چه منتوری نیاز داری و دنبالش بگرد. البته اگه در کنفرانس‌ها و سمینارهای حرفه‌ای شرکت کنی، موقعیت ملاقات با متخصصی در زمینه‌ی صنعتی که فعالیت می‌کنی، بیشتره. در عین حال گاهی اوقات کافیه فقط به کسی که در اینترنت دنبال می‌کنی، درخواستی بنویسی و ازش دعوت کنی که بر فعالیت‌هات نظارت داشته باشه.

مرحله بعدی استارتاپ: اسم عالی پیدا کن.

استارتاپت باید تا قبل از این که اونو به بازار عرضه می‌کنی و به مخاطبانت ارائه میدی، اسمی داشته باشه. نام‌گذاری بخشی از بازاریابی محسوب میشه. علاوه بر اون، این همون نقطه‌ایه که بازاریابیت شروع میشه.

مطالعه بازار و مخاطبان هدف

در این قسمت می‌خوایم چند اصل برای نام‌گذاری استارتاپ‌ها رو بگیم.

 

  • کوتاه، به یاد موندنی و دارای هجی آسون باشه

مواردی رو که مخاطبانتون دوست دارن و یا ازشون بیزارن، رو لیست کن. متوجه شو چه عاملی باعث لذت و آرامش عاطفیشون میشه. برای حل چه مشکلی بهشون کمک می‌کنی و چطوری مشتریان اونو در زندگی روزمره‌اشون توصیف می‌کنن؟ در مراحل بعدی سعی کن ایده‌های نام‌گذاریت رو با ایجاد ارتباطات مثبت با بقیه بهبود ببخشی. به رقبا نگاه کن و یاد بگیر که چطوری این کار رو انجام دادن. بیش از ۵۰٪‌ از شرکت‌هایی که دارای اسامی انگلیسین، اسمی بین ۷ تا ۲۲ کاراکتر دارن. اما وقتی که نوبت به نام‌گذاری استارتاپ‌های تکنولوژی میرسه، باید سئو، Google Play و App Store و ... در نظر بگیری. در اونجا طول نام باید حداکثر ۳۰ کاراکتر باشه.
 

  • از بیانی واضح استفاده کن و توسعه رو محدود نکن

خیلی از شرکت‌های استارتاپی فقط از ۶-۱۲ کاراکتر برای توصیفشون استفاده می‌کنن. بیان اسامی‌ کوتاه ۱-۳ بخشی، آسونه. به این معنی که مخاطبان اطلاعات پروژه‌ات رو بیشتر به اشتراک می‌ذارن.

در بیشتر موارد، اسم اولین چیزیه که مخاطبات درباره تو می‌شنون. به همین دلیل مهمه که بهشون کمک کنین تا درک کنن ایده، ماموریت و سبک محصولت چیه. اگه نامت گیرا باشه - مطمئن باش اونا اولویت رو به تو میدن نه رقبا.

 

  • نام دامنه و پروفایل‌های اجتماعیت رو بررسی کن

به یاد داشته باش که اسم، فرصت محسوب میشه و نه محدودیت. اسامی بسیار ساده رو انتخاب نکن، چون انعطاف‌پذیری تبلیغاتت رو محدود می‌کنه.

چطوری می‌تونیم تجارتی با هزینه‌های کمتر تبلیغاتی، ایجاد کنیم؟ همون‌طور که گفتیم اسم بخشی از بازاریابی محسوب میشه و باید به ما در فروش محصول کمک کنه. برای تبلیغ موفق یک محصول، به پلتفرم تبلیغاتی اضافی نیاز داریم. به عنوان مثال یک وب‌سایت در اینترنت یا در فیس‌بوک که یک صفحه‌ی عمومی ‌با همون اسم، محصول رو ارائه بدیم.

اگه نتونی دامنه‌ای (URL) با همون اسم تهیه کنی، به دست آوردن ترافیک و تبدیل بازدیدکنندگان به مشتری برایت مشکل خواهد شد. همچنین اگه برنامه‌ای با همین نام از قبل وجود داشته باشه، به راحتی نمی‌تونی محصولت رو به فروشگاه App Store یا Play Market اضافه کنی.

 (MVP) ایجاد کن

توسعه‌دهندگان از MVP برای بررسی نیازهای مشتری، تنظیمات برگزیده و سبک استفاده از محصول استفاده می‌کنن.

 

 MVP چیست؟

 Minimum Viable Product  یا نمونه اولیه به محصولی گفته میشه که اونو آماده کردی و شامل عملکردهای اصلی برنامه یا نرم افزار دیگه‌ای که روی اون کار کردیه.

توسعه MVP در مقایسه با محصول نهایی هزینه کمتری نیاز داره، بنابراین این روش به بنیانگذاران و مدیران اجازه میده تا بتونن از هدر رفتن منابع جلوگیری کنن و انعطاف‌پذیر بمونن.
 

mvp یا نمونه اولیه
 

اهداف مختلفی برای ایجاد MVP وجود داره:

  • متوجه شی که آیا مشتریان واقعاً به این محصول احتیاج دارن؟
  • درباره اینکه چه ویژگی‌های اصلی نرم‌افزار یا محصولت بیشتر از بقیه مورد تقاضاست، مطالعه کنی.
  • اندازه‌گیری شانس شکست رقبا.
  • میزان آمادگی کاربران رو برای پرداخت هزینه محصول بسنجی.
  • برای مطالعه سفر کاربران و بررسی مفهوم (UX)

توسعه MVP بخشی از رویکرد کتاب Lean Startup هست که توسط Eric Ries نوشته شده. ایده این روش: ساخت، اندازه‌گیری و یادگیری و سپس تکرار اقدامات برای ایجاد یک چرخه‌ی بهینه‌سازیه.

خیلی مهمه که برای شروع ویژگی‌های اساسی یک MVP رو در نظر بگیری و با برنامهریزی دقیق کارت رو پیش ببری.

نقطه قوت اصلی MVP، زمان و صرف هزینه کمتر برای راه اندازیه. در این رویکرد، می‌تونی اول فرضیه‌های مربوط به امکان ایجاد یک محصول رو به طور کلی آزمایش کنی و در مرحله بعدی فرضیه‌های مربوط به کارکرد یا طرح جدید رو آزمایش کنی.

عجله نکن و MVP رو به عنوان محصولی پیش‌نویس در نظر نگیر، چون به هیچ وجه پیش‌نویس محسوب نمیشه. توسعه MVP چرخه کاملی از توسعه رو شامل میشه از جمله بازاریابی، توسعه فناوری، طراحی و پشتیبانی مشتری.

 ساخت - اندازه گیری - یادگیری

اریک ریس در کتاب خود The Lean Startup میگه که: "با استفاده از رویکردLean Startup ، شرکت‌ها می‌تونن با کمک ابزاری که به طور مداوم کارهاشون رو تحت نظر داره، نظم ایجاد کنن"

همچنین در کتابش میخونیم که چطوری امروزه کارآفرینان از نوآوری مداوم برای ایجاد مشاغلی کاملاً موفق استفاده می‌کنن. اون اولین کسی بود که مفهومی ‌از چرخه بهبود ابدی محصول رو از نظر توسعه استارتاپ فناوری توصیف کرد.

ایده Lean Startup (استارتاپ ناب) و مراحل راه‌اندازی اون، مبتنی بر رویکردی علمیه. در سطح پایین به وسیله اجزایی مثلIdeas ، Code و Data بعد از راه‌اندازی محصول از کاربران و تیم پشتیبانی به دست میان.

در سطح بالاتر از ۳ بخش چرخه‌ای تشکیل شده: ساخت، اندازه گیری و یادگیری. MVP ابزاریه که تمام فعالیت‌های Lean Startup در اون متمرکز شدن و این حلقه به حداقل رسوندن کل زمان صرف شده توسط تیم کمک می‌کنه. اگه تازه به دنیای استارتاپ وارد شدی توصیه می‌کنیم اول با روش Lean Startup  آشنا شو و بعد از اون وارد کار شو. در صنعت دیجیتال  کسی که بتونه ایده‌اش رو زودتر از بقیه مجسم کنه، برنده میشه.

نظرات شما:

منتظر خوندن نظر ارزشمند تو هستیم.

آزمایشگاه ایده
خبرنامه
آموزش

من خلاق بیدار شو

آیا تاکنون از خود پرسیده اید که رمز موفقیت ... آیا تاکنون از خود پرسیده اید که رمز موفقیت بعضی از افراد در دنبال کردن و رسیدن به اهداف و آرزوهایشان چیست؟
دانلود