نویسنده
نرخ تبدیل (Conversion rate) چیست؟ نحوه محاسبه و بهبود نرخ تبدیل
بازاریابها دائماً در مورد تبدیل (conversion)، تبدیل مشتری (customer conversion)، نرخ تبدیل (conversion rate)، هزینه هر تبدیل (cost per conversion)، بهینهسازی نرخ تبدیل (conversion rate optimization) صحبت میکنن اما اینا به چه معنی هستن؟
تعریف لغوی تبدیل
طبق دیکشنری انگلیسی آکسفورد کلمه "تبدیل" به عنوان فرآیند تغییر یا ایجاد تغییر از یک شکل به شکل دیگهای تعریف شده. خیلیها احتمالاً با این اصطلاح آشنا هستن چون این اصطلاح کاربردهای دیگهای هم در زندگی روزمرهمون داره.
این تعریف تبدیل در بازاریابی نیست اما دونستن معنی لغوی اون برای شروع کارمون مفیده.
تبدیل در بازاریابی زمانیه که مخاطبت به هدف مورد نظر تو میرسه. به این ترتیب اون از مخاطب به مشتری راغب (lead) یا در صورت خرید محصول به مشتری تبدیل میشه. تبدیل زمانی اتفاق میافته که کسی از یک بازدیدکننده منفعل (passive visitor) به دنبالکننده یا مشتری فعال یا علاقهمند تبدیل شه.
در این مقاله ما در مورد اینکه نرخ تبدیل تو چقدره، نحوه محاسبهاش و مهمتر از همه چطوری نرخ تبدیل رو بهبود بدی، صحبت خواهیم کرد.
معنی تبدیل در بازاریابی
همونطور که گفتیم تبدیلها در اصل اهداف رو تکمیل میکنن. کلمه "تبدیل" رو میتونی برای هر عملی که کاربر در پلتفرمت انجام میده و به نوعی ارزشمنده، به کار ببری. از اونجایی که اقدامات گستردهای میتونن انجام بدن که ممکنه ارزشمند باشه، تبدیل هم میتونه شامل عوامل زیادی باشه.
تبدیل ایده آل؛ تبدیل مخاطب به مشتریه که خرید انجام میده. با این وجود بقیه تبدیلها هم با ارزشن و خیلی از تبدیلهای کوچیک هم مراحلی دارن که میتونن بازدیدکنندگان رو راهنمایی کنن تا در نهایت به مشتری تبدیل بشن.
نرخ تبدیل از بهترین روشها برای سنجش عملکرد کمپینهای تبلیغاتی (advertising campaign) توست.
برخلاف نرخ کلیک (click-through rate) یا تبلیغات کلیکی (cost-per-click)، نرخ تبدیل توضیح میده که بازاریابی تو چقدر کارایی داره که مخاطبان رو تشویق کنی تا کاری که مدنظرت هست رو انجام بدن. به طور کلی هرچی نرخ تبدیل تو بیشتر باشه، بازاریابیت هم بهتره!
نرخ تبدیل چیست؟
تقریباً هر عاملی ممکنه بسته به اهداف تجاری تو "تبدیل" محسوب شه، اما چند نوع متداول تبدیل:
- خرید
- ارسال فرم مانند فرم تماس با ما، فرم ایجاد مشتری راغب (lead) و غیره
- تماس با کسب و کار
- ایجاد تعامل (engage) به وسیله گفتگوی آنلاین
- ثبتنام برای اشتراک به صورت پولی یا رایگان (مانند خبرنامه)
- ثبتنام در سایت
- دانلود رایگان نرمافزار آزمایشی، کتاب الکترونیکی (eBook)، نرمافزار گوشی هوشمند و غیره
- استفاده از عاملی مانند ویژگی جدید / پیشرفته در نرم افزار یا برنامه، استفاده آسون از نرمافزار/ برنامه برای مدت زمان محدود
- ارتقا دادن سرویس برای اونا
- تعامل با سایت با زمان حضور مخاطبان در سایت، بازدیدهای مکرر (repeat visits)، تعداد صفحات بازدید شده
اقدامات تبدیلی زیادی وجود دارن که مخاطبان میتونن در یک سایت اونا رو انجام بدن، اما این کارها باید منجر به "تبدیل" شن. نمیشه همهی مواردی که گفته شد رو برای همه مشاغل به عنوان تبدیل در نظر گرفت و ممکنه موردهای دیگهای در تجارت تو باشه که بتونی اونا رو ردیابی کنی. هر چیزی که نشوندهنده علاقه مشتری باشه یا اونو یک قدم به چرخه خرید (buying cycle) نزدیک کنه، ممکنه تبدیل محسوب شه. اصولاً تبدیل اقدامی قابل اندازهگیریه.
چرا تبدیلها با اهمیتن؟
تبدیلها اهمیت دارن چون باعث سودآوری تجارتت میشن. هدف نهایی تبدیل، فروشه. اما در بعضی موارد، تبدیلها بهت کمک میکنن تا بتونی مشتریان راغبت رو پیدا کنی و جز مشتریانت بشن. پس عاملی ارزشمند محسوب میشن. حتی اگه مزایای استفاده از تبدیلها رو نمیدونی، سعی کن ازشون استفاده کنی.
سوال اصلی باید این باشه که چرا پیگیری تبدیلها مهمه؟ پیگیری تبدیل فروش (sales conversions) واضحه که برای دونستن سودآوری کسب و کارت مهمه، اما پیگیری عوامل دیگه تبدیل هم برات مفیده.
با ردیابی تبدیلها میتونی درک کنی که مشتری تو به چه عاملی علاقهمنده، چه تاکتیکهای بازاریابی (marketing tactic) برات کارایی داره و همچنین باید بدونی که اگه مخاطبی تبدیل نشد، بازاریابی تو مناسب نبوده. پیگیری این اطلاعات بهت کمک میکنه تا بتونی وبسایت، بازاریابی و تاکتیکهای فروشت رو برای بهبود سودآوری تنظیم کنی.
چطوری نرخ تبدیل رو محاسبه کنیم؟
محاسبه تبدیل در واقع بسیار آسونه.
به عنوان مثال اگه سایتت در ماه گذشته ۱۷۴۹۲ بازدید کننده و ۲۳۰۵ تبدیل داشته، نرخ تبدیلت ۱۳.۱۸ ٪ میشه. آسونه نه؟ در حقیقت اگه پیگیری رو درست تنظیم کنی، بیشتر تبلیغات آنلاین (به عنوان مثال Google Ads و Facebook Ads) و پلتفرمهای تجزیه و تحلیل مثل گوگل آنالیتکس میتونن نرخ تبدیل تو رو نشون بدن.
یکی از نکات جالب در مورد نرخ تبدیل اینه که میتونی با اون به همون اندازهای که میخوای در تجارتت خاص یا متمایز باشی. در اینجا انواع مختلفی از نرخ تبدیل وجود داره که میتونی اونا رو به کار ببری و ازشون برای بررسی عملکردت استفاده کنی:
- نرخ تبدیل کلی (Overall conversion rate): وبسایت تو چقدر ترافیک رو از هر منبعی تبدیل میکنه؟
- نرخ تبدیل کانال بازاریابی (Marketing channel conversion rate): آیا ترافیک Google Ads یا ترافیک Facebook Ads احتمال تبدیل شدن رو دارن؟
- نرخ تبدیل در سطح صفحه (Page-level conversion rate): کدوم یک از این صفحات در تبدیل ترافیک مناسبترن؟
- نرخ تبدیل کمپین (Campaign conversion rate): آیا تغییرات در هدفگذاری، عاملی رو بهبود بخشیده؟
- نرخ تبدیل آگهی فردی (Individual ad conversion rate): آیا لازمه نسخه آگهیت رو تغییر بدی؟ آیا این تبلیغ، ترافیک معتبری رو ایجاد میکنه؟
- نرخ تبدیل کلمات کلیدی (Keyword conversion rate): برای کدوم یک از کلمات کلیدی میتونی بودجه بیشتری در نظر بگیری؟
این لیست فقط موارد سطحی رو بهت نشون میدن. نرخ تبدیل معیاری عالی برای ارزیابی عملکرد تقریباً هر جنبه از بازاریابی آنلاین محسوب میشه. افزایش نرخ کلیک (CTR)، عاملی مناسبه اما اگه در آخر با انجام این کارها، نتونی کسب و کارت رو ارتقا بدی، باید در روند کارت تغییری ایجاد کنی.
نرخ تبدیل (Conversion Rate) در مقابل نرخ تبدیل کلیک (Click Conversion Rate)
ممکنه این سوالات برای تو پیش بیاد "اگه همون مخاطب، چندین بار تبدیل داشته باشه باید چیکار کنم؟ این کار چه تاثیری روی نرخ تبدیل داره؟ آیا باید اونو به عنوان یک تبدیل یا چند تبدیل در نظر بگیرم؟"
طرح این سوالات عالیه! وقتی که بازاریابان با موضوع "تبدیل کامل در برابر بازدیدکننده تبدیل شده" (total conversions vs converting visitors) مواجه میشن، از اصطلاحات مختلفی برای توصیف هر وضعیتی استفاده میکنن.
همونطور که بالا بررسی کردیم، نرخ تبدیل از تعداد تبدیلها تقسیم بر تعداد بازدیدکنندگان به دست میاد. برای اینکه ببینیم چند درصد بازدیدکنندگان تبدیل شدن (صرف نظر از اینکه چند بار تبدیل شدن)، باید:
برای خیلی از مشاغل، نرخ تبدیلشون تقریباً با نرخ تبدیل کلیک یکسانه. زمانی که تعداد زیادی تکرار تبدیل داری و میخوای ببینی چند درصد بازدیدکنندگان واقعی تو در حال تبدیلن، نرخ تبدیل کلیک میتونه بهت کمک کنه.
دادههای معنیدار
وقتی نرخ تبدیل رو محاسبه میکنی، یک نکته رو باید به خاطر بسپاری که اون کیفیت دادههای توست. به عنوان مثال ممکنه کمپینها و صفحاتی وجود داشته باشن که نرخ تبدیلشون ۱۰۰٪ باشه! اما وقتی بفهمی که اونا فقط یک بازدیدکننده داشتن، نظرت عوض میشه.
اگه حجم ترافیک زیادی نداری، به نتایجت اعتماد نکن. آیا اگه ۵٪ از ۲۰ مخاطب در سایتت تغییر کاربری بدن و یکی از اونا به طور تصادفی تبدیل شده باشه (که این اتفاق میافته)، صفحه تو خیلی خوب کار میکنه؟ احتمالاً نه، چون تغییر کاربری تو فقط یک تصادف بوده.
از طرف دیگه اگه ۵٪ از ۱۰۰۰۰ افراد تبدیل بشن که ۵ نفرشون به طور تصادفی تبدیل شده باشن، نرخ تبدیلت از ۵٪ به ۴.۹۵٪ کاهش پیدا میکنه. این داده قابل اعتماده.
از اونجایی که در هر منبع ترافیکی مقدار مشخصی تبدیل تصادفی، طبیعیه. تنها راه موثر برای بررسی نرخ تبدیل، استفاده از یک بازه زمانی بلندمدته.
مثل خیلی از مفاهیم دیگهی مربوط به نرخ تبدیل، هیچ "بازهی زمانی مناسب ثابتی" رو برای هر شغلی نمیتونیم در نظر بگیریم. خیلی از بازاریابان دوست دارن از بازه زمانی یکماهه استفاده کنن اما اگه سایت بزرگی مثل Wal-Mart (یک شرکت خرده فروشی زنجیرهای چند ملیتی آمریکاییه که هایپرمارکتها، فروشگاههای بزرگ و فروشگاههای مواد غذایی داره) داشته باشی، ممکنه فقط یک روز برای پیدا کردن دادههای معنیدار نیاز داشته باشی. اما اگه فقط چند صد بازدید در ماه داشته باشی، ممکنه ۶ ماه طول بکشه تا واقعاً از نرخ تبدیلت مطلع شی.
نرخ تبدیل مناسب چیست؟
همونطور که میدونی، نرخ تبدیل با توجه به کیفیت ترافیک، نوع صنعت، تجارت، اون چیزی که میفروشی و حتی عملکرد تبدیل خاصی رو که دنبال میکنی، به نحو قابل توجهی متفاوته. در نتیجه میتونی آمار گستردهای از نرخ تبدیل داشته باشی. نرخ تبدیلی که برای تو مناسب محسوب میشه، در نهایت مختص کسب و کار و کمپین بازاریابیت خواهد بود.
علاوه بر این به یاد داشته باش که تبدیل همیشه برابر با خرید نیست.
تصور کن تو در شرکت حقوقی شریکی که به طور متوسط ۳۵۰۰ دلار درآمد برای هر مشتری جدید به همراه ۵۰٪ حاشیه سود داره. تو ۵ کمپین بازاریابی اجرا میکنی که در اون تبدیل، مخاطبیه که فرم مشتری راغب رو در صفحه فرود برای تو ارسال میکنه.
نتایجت:
هم کمپین ۳ و هم کمپین ۴ کمترین نرخ تبدیل رو دارن و به این معنی که ممکنه نیاز به اقدام خاصی باشه. اما هیچ کدوم از این دادهها به ما درکی از سودآوری این کمپینها نمیدن. آیا این مشتریان راغب باعث فروش میشن؟ نمیتونیم دقیق بگیم.
برای جواب به این سوال بیا نگاهی به بازگشت سرمایه (ROI) برای کمپینهای تو بندازیم:
کاملاً مشخصه که کدوم کمپین در واقع مناسب شرکتت هست. اگرچه کمپین ۱ بهترین نرخ تبدیل رو داره، اما نرخ ROI اون خیلی کمتر از کمپین ۴. در واقع کمپین ۴ گرونترین مشتریهای راغب رو ایجاد میکنه، به ازای هر ۱ دلار سرمایهگذاری در کمپین ۴، ۷.۵۲ دلار دریافت میکنی.
بهترین کمپین برای سرمایهگذاری کدومه؟
همونطور که دیدی در حالی که دادههای نرخ تبدیل خیلی کمککنندهان اما باز هم کل ماجرا رو نمیتونن بگن. اگه تبدیلها باعث ایجاد فروش نشن، حتی نرخ تبدیل "مناسب" هم میتونه برای تجارت مضر باشه. برای اینکه اطلاعات بیشتری در مورد ردیابی و بهینهسازی بازگشت سرمایه و بازده هزینه تبلیغات کسب کنی میتونی مقاله (ROAS) رو بررسی کنی.
پیگیری نرخ تبدیل
در حالی که نرخ تبدیل ممکنه معیار نهایی موفقیت نباشه اما ابزار عالیه برای ردیابی عملکرد. برای محاسبه نرخ تبدیلت باید تبدیلها رو ردیابی کنی. همونطور که قبلاً اشاره شد با کمی تلاش، میتونی تبدیلها رو مستقیماً در اکثر پلتفرمهای تبلیغاتی و تحلیلی پیگیری کنی.
با وجود همه تبدیلها و پلتفرمهای احتمالی موجود، نحوه پوشش پیگیری ردیابی به خودی خود یک مقالهی کامله، اما در اینجا چند پلتفرم معروف برای اینکار رو بهت معرفی میکنیم:
- Google Ads
- گوگل آنالیتیکس
- تبلیغات فیس بوک (که شامل تبلیغات اینستاگرام هم هست)
- تبلیغات توییتر
- تبلیغات پینترست (Pinterest)
اگر توسعهدهنده خوبی داشته باشی، تنظیم ردیابی تبدیل، کاری راحته. تو نمیتونی چیزی رو که متوجه نمیشی، بهبود ببخشی و اگه نتایج بازاریابی آنلاینت رو پیگیری نمیکنی، از کجا میتونی بفهمی که چه عاملی برای کارت مفیده و چه عاملی مفید نیست؟
خبر خوب اینه که ردیابی و استفاده از نرخ تبدیل، تو رو در گروه نسبتاً نخبهی بازاریابی آنلاین قرار میده که میتونه مزیت رقابتیِ بزرگی برای تو ایجاد کنه.
آیا میتونیم ازش به عنوان "فرصت طلایی" نام برد؟
از ۵۸ درصد تبلیغکنندگان Google Ads که ردیابی تبدیل رو انجام میدن، فقط نیمی از اونا در واقع ردیابی تبدیل مناسبی دارن (مثل نوع فعالیتی که تو در واقع میتونی برای بهبود بازاریابی آنلاینت استفاده کنی و ...).
اگه در رقابت، ردیابی تبدیل بهموقع نداشته باشی، نمیتونی کمپینهای خودت رو برای حداکثر سودآوری بهینهسازی کنی. اما اگه در حال پیگیری تبدیلها هستی، میتونی کمپینهات رو بهینه کنی و در رقابت پیروز شی!
بنابراین اگه در حال پیگیری تبدیلها هستی و از اون دادهها به طور موثری استفاده میکنی و رقیبی برات وجود نداره، فکر میکنی چه کسی در طولانی مدت برنده میشه؟
بهینهسازی نرخ تبدیل
دونستن اینکه نرخ تبدیل چیه و چطوری میتونیم اونو ردیابی کرد، دو موضوع متفاوته. اما در واقع با دادههای نرخ تبدیلت میخوای چه کاری رو انجام بدی؟ مهمتر اینکه چطوری نرخ تبدیلت رو بهبود میبخشی؟
بهینه سازی نرخ تبدیل (CRO)، فرآیند بهینهسازی صفحه فرود و وبسایتته تا بتونی از ترافیکت تبدیلهای بیشتری ایجاد کنی!
به عنوان مثال حتی بدون افزایش بازدید سایت، با بهبود نرخ تبدیل از ۱٪ به ۲٪، تبدیلاتت رو دو برابر میکنه.
آیا میتونی متوجه شی که چرا CRO بخشی مهمی از استراتژی بازاریابی آنلاینته؟ اگه نرخ تبدیلت رو بهینه نمیکنی، در حال هدر دادن پولت هستی.
آزمایش وبسایت
بنابراین چطوری میتونی اون همه تبدیل از دست رفته رو بدست بیاری؟ اونقدرها هم که فکر میکنی کار دشواری نیست.
چند روش برای شروع کار باCRO :
۱. صفحه فرود اختصاصی ایجاد کن
اگه هر نوع تبلیغات پولی (Google Ads،Bing Ads و غیره) انجام میدی، باید ترافیکت رو به یک صفحه فرود اختصاصی هدایت کنی. دلایل خیلی خوبی برای انجام این کار وجود داره اما بزرگترین دلیلش بهینهسازی صفحست. اگه میخوای برای بازدید از سایتت هزینه کنی، باید صفحهای داشته باشی که برای فروش طراحی شده باشه.
صفحات Landing سادهترین نوع صفحه برای انجام CRO محسوب میشن. بنابراین اگه هنوز هم ترافیک رو به صفحه اصلیت میفرستی، اون صفحه اولین جاییه که باید کارت رو از اونجا شروع کنی.
۲. با یک فرضیه کارت رو شروع کن
تمام آزمایشات مناسب CRO با یک فرضیه شروع میشن. اما برای جمع بندی فرضیهات باید حدس بزنی که کدوم عامل سایت، بیشترین تأثیر رو در نرخ تبدیل و سودآوری تو دارن.
چند نکته که باید از اول اونا رو مد نظر بگیری:
عنوان: در عنوان باید فروش و hard sell (فروش سخت: سیاست یا روشی برای فروش یا تبلیغات تهاجمی) در نظر گرفته شده باشه. ۸۰٪ مخاطبانت عنوان رو میبینن، بنابراین - اگه قصد داری هیچ عاملی رو آزمایش نکنی - حداقل باید عنوانت رو مورد آزمایش قرار بدی.
پیشنهاد: تو مخاطب خودت نیستی، بنابراین اونا همیشه همونطوری که تو فکر میکنی، پاسخ نمیدن. توصیفها و طرحهای مختلف رو امتحان کن تا متوجه بشی چه عواملی بیشتر برای مشتریانت خوشایندن.
فراخوان به عمل (CTA): مانند عامل پیشنهاد، ممکنه فراخوان به عمل مناسب، به چند آزمایش نیاز داشته باشه. از CTA توصیفی یا دکمههایی با سایزهای مختلف استفاده کن.
رسانهها: گاهی اوقات عکس یا فیلمی جدید، میتونه خیلی کمکت کنه.
وقتی که یک فرضیه و دوتا صفحه طراحی برای ارزیابی کارت پیدا کردی، تنها کاری که باید انجام بدی اینه که تستت رو اجرا کنی.
۳. تست A/B
سادهترین راه برای شروع CRO، تستA/B . اگه ترافیک مد نظرت ایجاد شد، میتونی آزمایشات چند متغیره خیلی خوب (و پیچیده) رو انجام بدی اما برای اکثر شرکتها، آزمایش A/B سادهترین و موثرترین راهه.
برای اجرای آزمون A/B تنها کاری که باید انجام بدی اینه که دو نوع مختلف از صفحه رو تنظیم کنی و میزان بازدیدت رو بینشون تقسیم کنی. نصف بازدیدهات به نوع A و بقیه به نوع B هدایت میشن.
برای تقسیم ترافیک، باید از نرم افزار CRO استفاده کنی. اگه درمورد کار با CRO جدی هستی، روشهای خارقالعاده و البته گرون قیمتی برای اجرای آزمون A/B وجود داره. اما اگه کارت رو تازه شروع کردی چند گزینه ارزونتر وجود داره که میتونی اول اونا رو امتحان کنی:
گوگل اپتیمایز (Google Optimize): از سرویسهای رایگان گوگله، بنابراین دیگه هیچ بهونهای برای انجام ندادن آزمایش نداری. اما بهت نتایج به موقعی نمیده. بنابراین ممکنه گزینه مناسبی برای استفاده همگانی نباشه.
آنبانس (Unbounce): اگه فقط باید یک صفحه فرود رو با A/B آزمایش کنی،Unbounce راهی مناسب برای توست. سیستمی قدرتمند و با کاربردی آسونه که بهت این امکان رو میده تا بتونی به سرعت صفحات مختلف فرود ایجاد و آزمایش کنی.
اپتیمازلی (Optimizely): این گزینه گرونتر از گوگله اما یکسری ویژگیهای اضافی داره که دیدگاه بیشتری رو برای CRO فراهم میکنه.
وی دبیلو او (VWO): Visual Website Optimizer کمی ارزونترِ از Optimizely و از رابط بصری قدرتمندی استفاده میکنه.
هر یک از این پلتفرمهای آزمایشی بهت کمک میکنه تا بتونی نسخههای مختلف وبسایت یا صفحه فرودت رو آزمایش کنی و متوجه شی کدوم نسخه، بهترین نرخ تبدیل رو برات داره.
آزمایش ترافیک
علاوه بر آزمایش وبسایت، روش عالی دیگهای برای بهبود نرخ تبدیلت، آزمایش ترافیکه. واضحه که اگه بیشتر بازدیدت از نتایج جستجوی ارگانیک در گوگل به دست اومده باشه، نمیتونی به عنوان یک گزینه بهش نگاه کنی. اما اگه به طور تصادفی هر نوع کمپین PPC رو اجرا میکنی، کنترل زیادی رو بر افرادی که از سایتت یا صفحه فرود بازدید میکنن، داری و همچنین علت بازدیدشون رو میتونی بفهمی.
انجام این کار مهمه، چون ترافیک نادرست حتی اگه سایتی بدون مشکل هم داشته باشی، برای تو باعث ایجاد تبدیل نمیشه.
بنابراین چطوری اطمینان حاصل میکنی که ترافیک مناسب رو به صفحه فرودت هدایت میکنی؟
در اینجا ۴ نکته وجود داره که باید در نظر بگیری:
۱. کارت رو به دقت انجام بده
قبل از اینکه حتی کار روی نسخه آگهی یا صفحه فرود رو شروع کنی، باید زمان صرف کنی و کمی درباره مخاطبانت تحقیق کنی.
آیا قبلاً از این تبلیغ استفاده کردی؟ چه عاملی کارایی داشته و چه عاملی کارایی نداشته؟
اگه مخاطبان جدیدی داری با بعضی از مخاطبان هدفت صحبت کن. نظرشون رو بپرس. در نظر داشته باش، اصولاً اون چیزی که برای تو کارایی داره، برای مخاطبانت لزوماً کارایی نداره.
بهترین روش برای هدف قرار دادن مخاطبانت چیه؟ آیا کلمات کلیدی تجاری خاصی وجود داره که مورد استفادهاشون باشه؟ آیا علاقهی خاصی در استفاده شبکههای اجتماعی دارن؟ آیا مخاطبان سطح درآمدی مشخصی، مُد خاصی یا ویژگی دیگری دارن که میتونی برای هدف قرار دادن ازشون استفاده کنی؟
وقتی این جزئیات رو مد نظر بگیری، از اونا برای ساختن استراتژی هدفگیریت میتونی استفاده کنی. با استفاده از کمی تدبیر میتونی از هدر رفتن پول زیاد جلوگیری کنی.
۲. رایحه ایجاد کن!
اولی گاردنر (Oli Gardner) از Unbounce معتقده که صفحات فرود باید "رایحه رو حفظ کنن". به عبارت دیگه محتوای مطالب بازاریابیت باید با محتوای صفحه فرودت مطابقت داشته باشه.
عکس اونم درسته. اگه میخوای کالای خاصی رو به بازار عرضه کنی یا پیشنهاد خاصی رو به مخاطبان بدی؛ تبلیغاتت باید نیازها و علایق مخاطبان رو با اون چیزی که در صفحه فرودت پیدا میکنن، مرتبط کنه. در واقع شما باید "رایحه ایجاد کنی".
در حالت ایده آل، پیامت باید به خوبی ایجاد شده باشه. فقط مخاطبانی که به محتوای صفحه فرودت علاقهمند هستن، روی تبلیغاتت کلیک میکنن و وقتی که به صفحه فرود میان باید بلافاصله احساس کنن در محل مناسبی قرار گرفتن.
۳. بیشتر تلاش کن!
با توجه به نکته قبلی، داشتن مطالب مختلف بازاریابی و صفحات فرود متفاوت، برای هر نوع و زیرگروه از مخاطبان مناسب نیست. به یاد داشته باشی هر مخاطبی دلیل مختلفی برای ورود به صفحه فرودت داره و به روشهای خاصی به صفحه تو پاسخ خواهد داد. بنابراین هرچقدر بیشتر تبلیفات و صفحه فرودت مختص به مخاطبانت باشه، احتمال تبدیل اونا بیشتر میشه.
بسته به نوع رسانهی تبلیغاتیت، روشهای مختلفی برای انجام این کار وجود داره: گروههای تبلیغاتی تک کلمهای (SKAG) برایPPC ، گزینههای هدف قرار دادن شبکههای اجتماعی ، ویدئوهای YouTube جذاب و غیره ... که نرخ تبدیلت بهتر خواهد شد.
۴. برای اونچه که کارایی داره هزینه صرف کنی
منابع ترافیکی رو شناسایی کن که نرخ تبدیلشون به طور مداوم ضعیفه (به ویژه از نظر سودآوری). یا عاملی رو تغییر بده یا از هزینه کردن برای اون منبع ترافیک صرف نظر کن. تو مجبور نیستی مرتباً در ترافیکی نادرست سرمایهگذاری کنی!
در عوض بودجهای آزمایشی رو برای جستجو در ترافیکی جدید یا هدفگیری فرصتها ایجاد کن و بیشتر بودجهات رو صرف راهکارهایی که نشوندهندهی موفقیتت هستن، کن.
از اونجایی که در حال حاضر ترافیک مناسبی رو در صفحات فرود داری، میتونی انتظار داشته باشی که آزمایشهای A/B تو واقعاً شروع به تولید leadکنن. مخاطبان مناسبی در صفحهات داری، اطمینان حاصل کن که تجربه کاربری عالی براشون ایجاد میکنی!
نتیجه
نرخ تبدیل یکی از مهمترین معیارهای بازاریابیه. برخلاف نرخ کلیک، نرخ تبدیل بهت میگه که چه درصدی از ترافیکت، در واقع همون کاری که میخوای رو انجام میدن. میتونی همه کلیکهای مورد نظرت رو خریداری کنی اما اگه این کلیکها تبدیل نشن، مشکلی وجود داره.
حالا که متوجه شدی نرخ تبدیل چیه، چطوری ازشون استفاده کنی و چطوری نرخ های تبدیلت رو بهبود بدی، زمان اون رسیده که دادههای نرخ تبدیلت رو بهینهسازی کنی.
نظرت در مورد نرخ تبدیل چیه؟ آیا فکر میکنی معیار مفیدیه؟ دوست داری نکاتی رو به این مقاله اضافه کنی؟ میتونی نظراتت رو با ما به اشتراک بذاری.
نظرات شما: